نویسنده : حسین قرچانلو




 

باب اللاّن ، گذرگاهی طبیعی در کوههای قفقاز میانه ، واقع در مشرق کوه کازبک ، در قسمت جنوبی رشته کوههای قفقاز، در حدود صد کیلومتری شمال شهر تفلیس و بیست کیلومتری جنوب اوردژونیکیدزه (مرکز جمهوری آستیای شمالی ) در گرجستان . رود تِرِک با جهت جنوبی ـ شمالی از این گذرگاه که ارتفاعات پیرامونش 200 ، 1 تا 500 ، 1 متر است عبور می کند. این گذرگاه از قدیم یگانه معبر قفقاز میانه به ماورای قفقاز (منطقه ای در جنوب رشته کوههای قفقاز) بود.

پیش از اسلام ، نام آن داریال (مارکوارت ، ص 100؛ ایگورمیخائیلوویچ دیاکونوف ، ص 222) و در دورة اسلامی باب اللاّ ن (ابن خرداذبه ، ص 123) و دَرِالاّ ن ( حدودالعالم ، ص 191) ضبط شده است . امروز نیز به آن داریال می گویند. باب اللاّ ن از نام قوم آلاْ ن اخذ شده است که در دشتهای گستردة میان دو دریای آزوف و خزر به سر می بردند. آلانها خود را ایرونی می خواندند (باکیخانوف ، ص 7)، و در سالهای 72ـ74 م از معابر کوههای قفقاز، مانند دربند خزر، به قفقاز و مادآتروپاتن (آذربایجان ) سرازیر شدند (میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف ، ص 104) رجوع کنید به آلاّ ن ، قوم ایرانی .
در 363 م در زمان شاپوردوّم ، در پی صلحی به مدت سی سال میان ایران و روم ، ممالک قفقاز مثل ایبری و آلبانی از تصرف روم خارج و به ایران ملحق شد، و رومیان به طور رسمی پذیرفتند در مرمت دروازه های خزر در تنگة داریال ، که ممالک جنوبی قفقاز را از هجوم اقوام وحشی محافظت می کرد، با ایرانیان همکاری کنند (کریستن سن ، ص 264). به نوشتة بلاذری ، قباد، شاه ساسانی ، بین شروان و باب اللاّن دیواری خشتی ساخت (ص 273)، که صد فرسنگ طول داشت (یعقوبی ، ج 1، ص 178). به قولی ، انوشیروان باب اللاّ ن را ساخته است (بلاذری ، ص 274).
در 22، در آغاز فتوحات اسلامی ، خلیفة دوم ، سراقة بن عمرو را به دربند فرستاد. او پس از فتح دربند، حُذَیفة بن اُسَید غفاری را به کوهستان اللاّ ن گسیل کرد (طبری ، ج 4، ص 157؛ ابن اثیر، ج 3، ص 29). در 42 در زمان خلافت معاویه (متوفی 60)، مسلمانان در روم و اللاّ ن جنگهایی کردند (طبری ، ج 5، ص 172). در 105، جَرّاح بن عبداللّه حَکَمی از باب اللاّ ن گذشت (یعقوبی ، ج 2، ص 315)، و چند قلعه را در سرزمین بَلَنْجَر (در پشت باب اللاّ ن ) گشود و غنایم بسیاری به دست آورد (طبری ، ج 7، ص 21؛ ابن اثیر، ج 5، ص 125؛ نویری ، ج 21، ص 403). به نوشتة ابن اثیر، در 106، جرّاح بن عبداللّه به باب اللاّ ن و ناحیة اللاّ ن لشکر کشید و مردم آن ناحیه تن به صلح و پرداخت جزیه دادند (ج 5، ص 134). در 110، مَسْلَمة بن عبدالملک ، به قصد جنگ با ترکان ، از دربند اللاّ ن گذشت و خاقان ترک با لشکر خود به مقابلة او رفت ، امّا به سبب بارش باران ، خاقان از جنگ منصرف شد و مسلمه هم از راهی که آمده بود برگشت (طبری ، ج 7، ص 54؛ ابن اثیر، ج 5، ص 155). در 112، خزرها و ترکان با هم متحد شدند و از باب اللاّ ن به اردبیل رفتند (طبری ، ج 7، ص 70؛ ابن اثیر، ج 5، ص 159). در 114، مروان بن محمد، والی ارمنستان ، به قصد جنگ با خزران ، از محل معروف به باب اللاّ ن وارد سرزمین خزرها شد (بلاذری ، ص 292)، امّا خزرها درخواست صلح کردند (ابن اثیر، ج 5، ص 178). در 117، مروان بن محمد دو سپاه به نواحی شمال ارمنستان فرستاد که یکی از آن دو، قلعة اللاّ ن را گشود (طبری ، ج 7، ص 99). در 119، مروان برای جنگ با خزرها، از باب اللاّ ن گذشت و تا بلنجر و سمندر ( در شمال کوههای قفقاز ) ، یعنی سرزمین خزرها و ترکان ، پیش رفت (ابن اثیر، ج 5، ص 215). در 141، در زمان خلافت منصور، یزیدبن اسید سلمی به ولایت ارمنیه رسید. او باب اللاّ ن را گشود و مأمورانی از اهل دیوان برآن گماشت (بلاذری ، ص 295). در قرن سوم ، ابن خرداذبه از قلعه های واقع در دهانة درّه های کوه قفقاز، مانند باب اللاّ ن ، نام می برد (ص 123). ابن فقیه ، در همان عصر، می نویسد که از باب الابواب تا باب اللاّ ن 360 قصر بنا شده بود (ص 286). به نوشتة ابن رسته (ص 148) و گردیزی (ص 278ـ279)، راه اللاّ ن از سمت چپ سرزمین سریر، پس از ده روز راه میان درختها و جویبارها به قلعه ای به نام باب اللاّ ن منتهی می شود. این قلعه بر فراز کوهی قراردارد، در پایین کوه راهی است که پیرامون آن را کوههای سربه فلک کشیده احاطه کرده است ، از دیوار قلعه هر روز هزار مرد نگهبانی می کنند. مسعودی می گوید، میان مملکت اللاّ ن و کوه قبق ( قفقاز ) بر دره ای بزرگ ، قلعه و پلی است که قلعه را باب اللاّ ن می گویند. در روزگار پیشین ، یکی از شاهان قدیم ایران آن را بنا کرد و در آنجا مردانی گماشت تا از رسیدن قوم اللاّ ن به کوه قبق جلوگیری کنند. جز این پل و این قلعه راهی نیست . قلعه بر صخره ای سخت قراردارد و چشمة آب خوشگواری در آن جاری است (ج 1، ص 229ـ230). به نوشته حدودالعالم ، «بر دَرِاللاّ ن شهری است همانند قلعه ای بر سر کوه که خرمترین شهرهای اللاّ ن است » (ص 35، 191). در قرن هفتم ، به نوشتة یاقوت حموی ، اللاّ ن سرزمین وسیع مجاور خزران با امتهای بسیار است که بلاد آنان به دربند ختم می شود (ج 1، ص 350ـ351، ج 4، ص 343). یک قرن بعد، به نوشتة ابوالفداء: «در میان کوه قفقاز ده راه دیگر است و بزرگترین آنها راه میانی است ؛ و آن نیز دیوار و دری دارد موسوم به باب اللاّ ن » (ص 98). در همین اثر، شهر باب اللاّ ن جزو شهرهای ارمنیه نام برده شده است (ص 443). از قرن هشتم به بعد، نام باب اللاّ ن در منابع تاریخی و جغرافیایی بندرت دیده می شود ولی از قوم اللاّ ن بسیار سخن رفته است . در 797، امیر تیمور در پی توقتمیش خان از آب تِرِک ـ رودی در تنگ داریال ـ گذشت (نظام الدّین شامی ، ص 159). شرف الدّین علی یزدی هم ، به عبور تیمور از تنگی در قفقاز میانه اشاره می کند که باید داریال باشد. به نوشتة او، امیرتیمور به سوی قلعه ای به نام کولاطاووس (نام سرداران آن ) روانه شد. مردم آنجا از طوایف البرز کوه بودند، قلعه ها و حصارهای محکمی بر بالای کوهها بود، راههای آن بغایت دشوار و ارتفاع کوهها به حدی بود که چشم بیننده را خیره می کرد؛
بویژه قلعة متعلق به طاووس که در سومین کمرِ کوه بلندی مانند آشیان جانوری به نظر می رسید، و ارتفاع آن کوه به حدی بود که تیر پرتاب شده به قلة آن نمی رسید. تیمور با مشقت بسیار آن قلعه را با استفاده از نردبانهای طنابی تسخیر کرد (ج 1، ص 546ـ547).
پس از دست اندازی روسها به قفقاز از دورة پطر کبیر در 1803، آستیها و لزگیها تابع روسیّه شدند ( دایرة المعارف فارسی ، ذیل «قفقاز») و از آن به بعد تنگة داریال جزو متصرفات روسیه شد.
امروزه یکی از راههایی که نواحی واقع در جنوب رشته کوههای قفقاز را به مناطق شمالی آن می پیوندد از تنگه داریال می گذرد.
منابع تحقیق:
(1) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1385ـ1386/ 1965ـ1966؛
(2) ابن خرداذبه ، کتاب المسالک والممالک ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(3) ابن رسته ، کتاب الاعلاق النفیسة ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(4) ابن فقیه ، مختصر کتاب البلدان ، چاپ دخویه ، لیدن 1967؛
(5) اسماعیل بن علی ابوالفداء، تقویم البلدان ، ترجمة عبدالمحمّد آیتی ، تهران 1349 ش ؛
(6) عباسقلی آقا باگیخانوف ، گلستان ارم ، چاپ عبدالکریم علیزاده و دیگران ، باکو 1970؛
(7) احمدبن یحیی بلاذری ، فتوح البلدان ، چاپ عبدالله انیس طبّاع و عمر انیس طبّاع ، بیروت 1407/1987؛
(8) حدودالعالم من المشرق الی المغرب ، چاپ منوچهر ستوده ، تهران 1340 ش ؛
(9) دایرة المعارف فارسی ، به سرپرستی غلامحسین مصاحب ، تهران 1345 ش ؛
(10) ایگور میخائیلوویچ دیاکونوف ، تاریخ ماد ، ترجمة کریم کشاورز، تهران 1357 ش ؛
(11) میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف ، اشکانیان ، ترجمة کریم کشاورز، تهران 1351 ش ؛
(12) شرف الدّین علی یزدی ، ظفرنامه ، چاپ محمدعباسی ، تهران 1336 ش ؛
(13) محمدبن جریرطبری ، تاریخ الطبری : تاریخ الامم والملوک ، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم ، بیروت ( 1382ـ1387/1962ـ1967 ) ؛
(14) آرتور امانوئل کریستن سن ، ایران در زمان ساسانیان ، ترجمة رشید یاسمی ، چاپ افست تهران 1351 ش ؛
(15) عبدالحی بن ضحاک گردیزی ، زین الاخبار، چاپ عبدالحیّ حبیبی ، چاپ افست تهران 1347 ش ؛
(16) علی بن حسین مسعودی ، مروج الذّهب و معادن الجوهر، چاپ شارل پلاّ ، بیروت 1965ـ1979؛
(17) نظام الدّین شامی ، ظفرنامه ، چاپ پناهی سمنانی ، تهران 1363 ش ؛
(18) احمدبن عبدالوهاب نویری ، نهایة الارب فی فنون الادب ، ج 21، چاپ علی محمد بجاوی ، قاهره 1396/1976؛
(19) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛
(20) احمدبن اسحاق یعقوبی ، تاریخ الیعقوبی ، قم ( بی تا. ) ؛
(21) Jouchin Marquart, E ¦ ra ¦ ns § ahr , Berlin 1901;
(22) The Times atlas of the world , London 1985.

منبع مقاله :
دانشنامه ی جهان اسلام، زیر نظر سید مصطفی میرسلیم، تهران، بنیاد دائره المعارف اسلامی، نشر کتاب مرجع، چاپ سوم، 1386